محل تبلیغات شما



بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هرآن‌چه خواهی که تویی مولوی بعد از شش‌ماه متصل به شارژر کار کردن، بالاخره چند روز پیش باتری گوشی‌ام را عوض کردم و حالا می‌توانم با اعصابی آرام و به دور از دلهرۀ مواجه شدن با صفحه‌ای تاریک آن هم درحال ثبت یک لحظۀ دوست‌داشتنی گذرا‌، عکس بگیرم، کتاب الکترونیکی بخوانم و لذت استفاده از یک وسیلۀ کارا را ببرم. اگر می‌دانستم که تعمیر آن فقط یک نیم‌روز طول می‌کشد و درعوض احساس رضایت روزمرۀ من افزایش می‌یابد، قطعا به خودم
در مقایسه با خطاب به عشق» ، مثل خون در رگ‌های من» یک چیز محسوسی کم داشت و آن نامه‌های آیدا بود. آیدا را فقط در آینهٔ نامه‌های احمد می‌توان دید ن ه به عنوان یک شخصیت مستقل با افکار و احساس مختص به خودش. من با خطاب به عشق خیلی خیلی بیشتر همذات پنداری (حال) کردم
اشک یتیم» روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشا ست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیدا ست آن‌قدر که متاعی گرانبها ست نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهٔ من و خون دل شما ست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سال‌ها ست که با گله آشنا ست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گدا ست بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی
در باب اعتماد به نفس » مقاله‌ای موجز از مجموعهٔ مدرسهٔ زندگی به قلم آلن دوباتن ، نویسنده و فیلسوف سوئیسی-انگلیسی ست. . برخلاف بیشتر نظراتی که دربارهٔ این کتابچه خواندم، اتفاقا کوتاه بودنش برای من مفید واقع شد. دوباتن در این مقاله، سرفصل‌های مهم و علل کاهش اعتماد به نفس را بر‌می‌شمرد. . اعتماد به نفس، نه موهبت و استعدادی ذاتی که یک مهارت است. مهارتی که اگر آن را به طور مداوم تمرین نکنیم و با فروتنی خودپسندانه! » جایگزینش کنیم، به اندازهٔ خودشیفتگی
وقتی کارهایی را که دوست دارم و از انجامشان لذت می‌برم، انجام می‌دهم، دنیای بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی، قابل تحمل می‌شود.گویی زمان از حرکت بازمی‌ایستد و من شبیه یک دوندۀ ماراتن، فقط می‌خواهم بدوم و خودم را به خط پایان برسانم.آن‌گاه، سرشار از لذت انجام کار موردعلاقه‌ام، برای اندک زمانی، دنیای خاکستری‌ام سرخ و سفید شود.مانند سیبی که وقتی به بالا بیاندازی هزارچرخ می‌خورد تا به زمین برسد.همان فاصله همان از خود بی خود شدن دلیل دوست‌داشتنی بودنشان است.کارهایی که
یک شعر فوق‌العاده تقدیم به شوما : در هیئت هوا دائم مراقبتم می‌کند او هست هرجا هوا که هست نه می‌گریزم می‌خواهم نه می‌توانم بگریزم ناچار در هوای او هرچیز مثل هوا زیبا می‌گردد من شکل حرف خودم می‌شوم گل شکل عطر خودش و او ست دوست وقتی هوا مجسمه‌ای از او ست. یدالله رویایی- لبریخته‌ها
برابری واقعی جایی برای خشم باقی نمی‌گذارد» پست معرفی فیلم Never Rarely Sometimes Always» را صرفا براساس تجربۀ زیستن به عنوان یک دختر در جامعه و خانوادۀ ایرانی، نوشتم.اتفاقا این فیلم نشان داد که عدم آموزش و ارتباط صمیمانه با کودکان از همان ابتدا آسیب‌پذیر بارشان می‌آورد و این، در هر گوشۀ دنیا می‌تواند اتفاق بیفتد و آن‌چنان ارتباطی هم به آزاد بودن جامعه ندارد.زنجیر باورها و اعتقادات غلط باید از هم بگسلد و به نظر من یک جامعه پیش از آزاد بودن، باید آزاده

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گروه علوم اجتماعی واقتصاد ناحیه دو یزد